حسن معجونی؛ کم حرف می‌زند ولی کم نمی‌گذارد

حسن معجونی؛ کم حرف می‌زند ولی کم نمی‌گذارد

*

حسن معجونی، هنرمند کم‌حرفی است ولی پای کار هنر که به میان بیاید، چیزی کم نمی‌گذارد.

به گزارش ایسنا، ۲۸ دی ماه زادروز حسن معجونی است؛ هنرمندی که عموم تماشاگران او را با مجموعه‌هایی مانند «مسافران»، «شمعدونی»،« رهایم کن» و … می‌شناسند اما ما در این نوشتار که به انگیزه سالروز تولد این هنرمند است، بخش‌های دیگری از زندگی او را مرور می‌کنیم که شاید برای جمعی از مخاطبان، تازگی بیشتری داشته باشد.

در دهه ۷۰ حسن معجونی در کنار نادر برهانی مرند، کورش نریمانی، رضا بهبودی و … یکی از دانشجویان دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر شد. دانشجویانی که بخت با آنان یار بود و استادی مانند دکتر علی رفیعی نصیب‌شان شد. این استاد پیش‌تر هم گروهی را با دانشجویانش راه‌اندازی کرده بود و حالا فرصتی دست داده بود تا گروهی دیگر را با نسل تازه دانشجویان خود تاسیس کند. آنان در این گروه در کنار یکدیگر فیلم می‌دیدند و تحلیل می‌کردند و بسیار تمرین تئاتر می‌کردند.

رفیعی نمایش‌های گوناگونی با آنان به صحنه برد ولی یادشان داد که هر یک سبک و سیاق خود را داشته باشند و معجونی خیلی زود راهش را پیدا کرد.

نمایش « در مصر برف نمی بارد»

او از نیمه دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۸۰ با بازی در نمایش‌هایی همچون «یادگار سال‌های شن»، «عروسی خون»، «رومئو و ژولیت»، «در مصر برف نمی‌بارد» همه به کارگردانی علی رفیعی، روی صحنه رفت و همزمان در نمایش‌های فرهاد مهندس پور همچون «مکبت»، «دیر راهبان»، «روز رستاخیز» نیز به ایفای نقش پرداخت.

اواخر دهه ۷۰ به عنوان بازیگر و طراح لباس با نمایش «شب‌های آوینیون» به کارگردانی کورش نریمانی نیز همکاری کرد که این نمایش نیز چون آثار قبلی که معجونی در آنها حاضر شده بود، اجرای موفقی از آب درآمد. معجونی به فاصله اندکی با آتیلا پسیانی نیز همکاری خود را آغاز کرد و در نمایش‌های «بحرالغرایب»، «کالیگولا؛ شاعر خشونت» نیز بازی کرد اما به تدریج راه خود را برای کارگردانی هموار کرد و با تاسیس گروه تئاتر «لیو» که یکی از جریان‌سازترین گروه‌های نمایشی است، پایه‌های حضور خود را در کارگردانی و البته در آموزش تئاتر مستحکم‌تر کرد.

او در نمایشنامه‌های کلاسیکی متعددی چون آثار شکسپیر و لورکا بازی کرده بود اما انتخاب خودش برای کارگردانی، اجرای نمایشنامه‌های چخوف بود و خود را یکی از مدعیان اجراهای چخوف در ایران می‌داند.

معجونی اجرای آثار چخوف را با دو نمایشنامه تک‌پرده‌ای «خرس» و «خواستگاری» آغاز کرد و بعدتر دیگر نمایشنامه‌های او همچون«در مضار توتون»، «مرغ دریایی»، «دایی وانیا»، «سه خواهر»، «باغ آلبالو» و … را در مقاطع گوناگون روی صحنه برد.

حضور او در کارگردانی اما باعث کمرنگ شدنش در زمینه بازیگری نشد و با تعدادی از کارگردانان شناخته شده تئاتر از امیررضا کوهستانی و محمد عاقبتی تا زنده‌یاد داود رشیدی همکاری کرده است.

اما آنچه کارنامه هنری معجونی را متفاوت می‌کند، بازی‌های تماشایی یا کارگردانی‌های شسته رفته‌اش نیست بلکه تنوع این کارنامه است که او را به نمایشگری همه فن حریف تبدیل می‌کند.

کمتر کسی را بتوان در عرصه نمایش پیدا کرد که مانند او هم تجربه بازیگری داشته باشد، هم کارگردانی، هم طراحی صحنه و لباس و هم طراحی نور، هم تجربه اجرای نمایش عروسکی و هم اجرای نمایش برای گروه سنی نوجوان و هم تجربه اجرای میکروتئاتر را داشته باشد و در کنار همه اینها معلمی دقیق باشد و گروهی را مدیریت کند که جریان‌های منحصر به فردی در تئاتر ایجاد کرده باشد.

اهل هنر خوب می‌دانند که جایگاه گروه ثابت در تئاتر چیست و معجونی یکی از گروه‌هایی را سرپرستی کرده است که سال‌ها در تئاتر ایران جریان‌ساز بوده. مشغولیت‌هایش در کار هنری اما هرگز سبب نشد که او گروه تئاتر «لیو» را در حاشیه قرار بدهد.

این گروه سال‌ها فعالیت مستمر در زمینه‌های گوناگون داشته است و معجونی و همراهانش با برگزاری جلسات نمایشنامه‌خوانی مونولوگ و بعدتر با اجرای نمایش‌های مونولوگ، اجرای میکرو تئاتر و … هم زمینه‌ساز شکل گیری چندین و چند اثر هنری شدند و هم بستری برای شکل‌گیری تجربه‌های نو و نیز گفتگو درباره این تجربه‌ها فراهم آوردند و این نکته‌ای است که جامعه تئاتری به خوبی اهمیتش را درک می‌کند.

حالا اما چند سالی است که حضور معجونی در تئاتر کمتر از گذشته بوده و هرچند او خود در گفتگوهای غیررسمی برای حضور دوباره روی صحنه ابراز اشتیاق کرده ولی مشغولیتش در پروژه‌های تصویری، او را از صحنه دور کرده است.

با این همه تماشاگران نسل‌های گذشته بازی‌های به یاد ماندنی او را در نمایش‌هایی همچون «در انتظار گودو» به کارگردانی علی اکبر علیزاد، «در میان ابرها»، «ایوانف»،«سالگشتگی»، «کوارتت» (همه به کارگردانی امیررضا کوهستانی) در کنار نمایش‌های دیگری مانند «منهای دو» کار زنده‌یاد داود رشیدی، «دکلره» کار مهدی کوشکی، «نگاه خیره خدواند» کار ساسان پیروز و … به یاد دارند.

انتهای پیام

  



Source link

اخبار مرتبط